حد و مرزها در درون خانواده

حد و مرزها در درون خانواده – هر خانواده ای از دو زیرمجموعه والدین و بچه ها تشکیل شده است و هر خانواده ای برای خودش مرز بندی مشخصی دارد. این خانواده در یک قرارداد نانوشته توافق کرده اند هر کسی چه وظیفه ای در قبال خود و خانواده اش دارد، چه محدودیت هایی و چه آزادی هایی دارد. توجه به حد و مرزها در درون خانواده  که بین افراد وجود دارد، می تواند تربیت خانوادگی افراد را نشان دهد.

از این منظر خانواده ها عموما سه دسته اند:

1 – خانواده هایی با مرزهای بسته ( مرزهای خشک و بی انعطاف)

حد و مرزها در درون خانواده – در خانواده هایی که مرزبندی داخلی شان خشک است شاید بیشتر با یک پادگان نظامی روبه رو هستیم. هر کس کار خودش را انجام می دهد. هیچ کس به هیچ کس کمک نمی کند؛ حتی اگر واقعاً عضو خانواده درمانده باشد. هیچ کس دلش برای کسی نمی سوزد و هیچ کس هیچ کس را تشویق نمی کند.

در این خانواده ها وظیفه هر کس خیلی خشک مشخص شده است.مثلاً پدر در هر حال باید پول دربیاورد، مادر هر روز غذا بپزد، پسر هر روز به مدرسه برود و در یک ساعت مشخص برگردد. دختر به دانشگاه برود و… این خانواده ها از نظر قدرت به یک پادگان نظامی و از لحاظ عاطفه به یک مجمع الجزایری با نام خانواده شبیه هستند.بچه هایی که در این خانواده ها پرورش می یابند، عزت نفس پایینی دارند و برای شروع رابطه صمیمانه با دیگران به شدت با مشکل روبرو خواهند شد.

2- خانواده هایی با مرزهای درهم تنیده

« خانواده با درهای باز » نام دیگر این خانواده هاست که در بین روانشناسان خانواده مشهور است. در این خانواده ها برعکس مورد اول همه چی به هم ریخته است.

حد و مرزها در درون خانواده – بی قانونی مطلق، ملغمه ای که در آن هیچ کسی شکل خودش را پیدا نکرده است. همه به شدت به هم وابسته اند، جای مشخصی برای خواب پدر و مادر در نظر گرفته نشده است، یا اگر در نظر گرفته شده باشد کاربری های دیگری هم مثل محل بازی و احتمالاً خواب بچه ها را نیز پیدا کرده است ، مشق های بچه کوچک را بیشتر وقت ها بچه بزرگ می نویسد، دست همه در جیب همدیگر است و شماره رمز کارت بانک پدر را همه دارندۀ، همه لباس همدیگر را می پوشند.این خانواده ها باعث می شوند بچه ها هیچ وقت کاملاً مستقل شدن را یاد نگیرند و باعث فلج روانی بچه ها می شوند. بچه های این خانواده همیشه بچه و وابسته نگاه داشته می شوند و مهارت های ارتباط درست و بااحترام به حریم شخصی دیگران، هیچ وقت در این خانواده ها شکل نمی گیرد.

۳ – خانواده هایی با مرزهای منعطف

خیلی از خانواده ها مرزهای شان نه کاملا در هم تنیده است و نه کاملا خشک است. خانواده هایی که مرزهای منعطف دارند در درجه اول مرزهای شان را مشخص کرده اند. یعنی خیلی واضح و روشن، هرکس وظیفه خودش را می داند، کسی ابهام ندارد که چه کاره است. مادر خانه می داند خرید تا کجای کار با اوست و از کجا آن طرف تر با پدر خانواده. در شرایط معمول کسی لباس دیگری را نمی پوشد و کسی سلیقه خودش را به دیگری اعمال نمی کند.

خلاصه این که هر کسی حریم خودش را درست و کامل می شناسد و برای حریم دیگر اعضا هم احترام قائل است. همه اینها یک “اما” دارد. در خانواده های سالم، در شرایط ضروری این وظیفه ها و مرزها قابل تغییرند. مثلاً اگر در این خانواده وظیفه پسرها بعد از اتمام تحصیلات، استقلال مالی تعریف شده بود، پدر در عین احترام به این قانون می تواند یک سرمایه مالی هم برای شروع کار پسر در نظر بگیرد.

در این خانواده ها مرزها با یک منطق خانوادگی تعیین شده اند. اما عاطفه می تواند این مرزها را جابه جا کند.این خانواده ها یک نمونه ی درست و موفق از شکل ارتباطات درون خانواده ایست که تجربه ی بیشترین کارآمدی و کمترین شکست را در پی خواهد داشت.

1 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

گفتار درمانی برای کمک به اختلالات طیف اوتیسم با برنامه واقعیت افزوده AR

/
کودکان مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم (ASD) دارای نقص در ارتباطات،نقص تعامل اجتماعی و تخیل، که سه مؤلفه اصلی از خودسازی می باشند هستند.
هوش

امتیاز شما به این متن